سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سلامت را نخواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و بیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند که ره تاریک و لغزان است

و گر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل امروز که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون

ابری شود تاریک چو دیواری سد در پیش چشمانت

نفس کینه است

پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیراهن چرکین

هوا بس ناجوان مردانه سرد است آآآآیییی

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای

منم من میهمان هر شبت لولیوش مغموم

منم من سنگ تیپاخورده رنجور

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از سنگم همان بی رنگ بی رنگم

بیا بگشای در بگشای  دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بی گه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می دهد بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به طاقوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر،

 درها بسته، سرها در گریبان،

دستها پنهان، نفسها ابر، دلها خسته و غمگین،

درختان اسکلتهای بلورآجین، زمین دل مرده، سقف آسمان کوتاه،

غبار آلوده مهر و مال.

زمستان است.

شعری زیبا از مهدی اخوان ثالث(م. امید)

نظرات 1 + ارسال نظر
شهرام سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:42 ق.ظ http://srm3ven.blogsky.com

قشنگ بود...
موفق باشی.

مرسی تشکر از اینکه قابلم دونستی. من ادامه می دم ولی موفق بودنش پای من نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد